مردم ز صبر و هجران..
این جمعه هم گذشت و آن یار من نیامد
محزون شدم از این غم،آقای من نیامد
در شهر عشق که هر کس چشم انتظار یاریست
بر سر درش نوشتم لیلای من نیامد
دنیا ز داغ هجرش نالان شدند حتی..
یوسف ز چاه می گفت: زیبای من نیامد..
هر شب شقایقی پاک،بی رنگ مثل این خاک
این بود همه کلامش:شیدای من نیامد؟!
دیگر توان و جان رفت مردم ز انتظارش
ای دوستان بدانید آقای من نیامد.
منتظر